جریان سکولار در مراجع تقلید چگونه بود

  • توسط سرویس خبر
  • دی ۲, ۱۴۰۲
  • ۰
جریان سکولاریسم در مرجعیت

یکی از مواردی که بحث‌های مهمی در تاریخ ایران بوده، بحث تقابل با «مرجعیت شیعه» بوده است؛ اتفاقی که نه به دست جریان سکولار، که اتفاقا به دست خود اسلامگرایان انجام شده است. به خاطر بیاورید با آیت‌الله شریعتمداری چگونه برخورد شد یا اتفاقاتی که بر آیت‌الله منتظری پس از عزل گذشت، شاهدی بر همین ادعاست. چندی پیش جریان سیاسی پایداری در ایران حملات تندی به آیت‌الله صافی گایگانی ترتیب داد و پس از آن حمله آنها به آیت‌الله علوی گرگانی یا در نمونه دیگر هجمه شدید حسین شریعتمداری به آیت‌الله سیستانی نیز نشان می‌داد که تضعیف جایگاه مرجعیت در تاریخ ایران توسط خود جریاتن اسلامگرا کلید خورده و آنها باب آن را باز کرده‌اند. رویداد۲۴ در این گزارش تاریخ برخورد با مراجع شیعه را بررسی کرده و نشان داده جریان اسلام‌گرا مبدع آن بوده‌اند.
تاریخ مرجعیت شیعه
مفهوم تقلید از قرون دوم هجری بود که در میان مسلمانان رواج پیدا کرد. معنای آن پیروی از قول اهل حدیث، از صحابه و غیر صحابه می‌شود. در صدر اسلام این واژه چندان بار مثبتی نداشت و به معنی لغوی خود نزدیک بود. در پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه علمیه قم آمده است: «تقلید در لغت، به معنای قلاده بر گردن دیگری انداختن، گردن‌بند به گردن انداختن و در امور شرعی و عبادات، از مجتهدی تقلید کردن است.» عمل تقلید در مذهب شیعه از عصر امامان آغاز شد. آنان پیروانشان را به راویان حدیث یا یاران نزدیک خود، ارجاع می‌دادند و به علت فاصله زیاد میان شهرها، فراهم نبودن امکانات ضروری برای مسافرت مردم و در نتیجه دشواری دسترسی به امام یا دسترسی نداشتن به وی، رجوع به معتمدین آن‌ها رواج پیدا کرد. اما معنی لغوی تقلید قرن‌ها بعد جا افتاد. پس از آنکه فقها جانشین امام غایب شدند، وظیفه آن‌ها اجتهاد در متون دینی شد و دیگرانی که پیرو آن‌ها می‌شدند، به زبان امروزی مقلدین، خود را حاکی از آن مجتهد، یعنی حکایت کننده احکام اجتهادی وی، می‌نامیدند.

معنی اولیه تقلید، قلاده بر گردن انداختن، در قرون چهارم هجری به معنی اخیر آن، یعنی تقلید از مجتهد نزدیک شد و جای «حاکی» را گرفت. این اتفاق پس از شیخ طوسی مشهور به شیخ الطایفه که در قرن پنجم هجری می‌زیست رخ داد. حکایت کردن از شیخ طوسی که مجتهد و محدثی بزرگ بود اندکی پس از فوت ایشان تعبیر به تقلید از شیخ شد. اما واژه تقلید در قرون پنجم نیز واژه‌ای تخصصی بود و جا افتادن عمومی این واژه در قرن دهم هجری رخ داد.

در ابتدا رابطه مردم و مراجع تقلید رابطه‌ای نامتمرکز بود و در منطقه یک یا چند فقیه محل رجوع مردم بودند. در دوان صفویه با رشد تشیع در ایران و قدرت گرفتن فقهای شیعه گرایشی به ایجاد تمرکز در روحانیت شکل گرفت و علمایی پدیدار شدند که شهرتی فراتر از منطقه خود داشتند. این روند از زمان صفویه در ایران رو به گسترش رفت و پس از آن دوره‌های بعدی در شخصیت و مرجعیت علی الاطلاق آیت الله بروجردی به اوج خود رسید.

مراتب حوزوی، القابی به ترتیب: ثقه الاسلام، حجت الاسلام، حجت الاسلام والمسلمین، آیت الله و آیت الله العظمی هم در دوره آیت الله بروجردی ایجاد شدند. البته پیش از آن هم از این واژه‌ها استفاده می‌شد، اما آن زمان به هیچ وجه خصلتی سلسله مراتبی نداشتند.. خود آیت الله بروجردی نیز نخستین کسی بود که به وی «آیت الله العظمی» می‌گفتند.

مراجع تقلید بزرگ شیعه همواره در معنای عامی سکولار بودند. سکولار در معنی دقیق آن، یعنی عدم دخالت دین در دولت. در مواجهه با سکولاریسم اغلب آن را عدم دخالت دین در سیاست معنی می‌کنند که تقریبا در هیچ کجای جهان مصداقی ندارد، چرا که در کشور‌های سکولار غربی نیز احزاب مسیحی و دینی در پارلمان وجود دارند و دین قدرت چانه‌زنی سیاسی دارد. اما آنچه به تاسی از روشنگری و انقلاب کبیر فرانسه سکولاریسم نام گرفت از بین بردن دین به عنوان نیرویی هژمونیک بود که برای قوه مجریه، یعنی دولت، خط مشی تعیین می‌کرد.

مراجع تقلید بزرگ در ایران نیز به این معنا سکولار بودند، اما این به معنای عدم دخالت کامل آن‌ها در سیاست و وقایع اجتماعی نبود. چنانچه آیت الله بروجردی عامل اصلی محدودیت‌هایی بود که در دوره پهلوی برای بهایی‌ها ایجاد شد.

علیرضا نجفی

  • facebook
  • googleplus
  • twitter
  • linkedin
  • linkedin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

CAPTCHA ImageChange Image