دکتر مجتبی لشکر بلوکی

آقا! خانم! لطفا برو تو پستو! مجتبی لشکربلوکی

ابتدا یک نوشته از میثاق محرابی پژوهشگر ادیان و عرفان بخوانیم روانشناسان، اصطلاحی دارند به نام “ضمیر ناخودآگاه جمعی”. می‌گویند هر انسانی جدای از این‌که دارای یک سن شناسنامه‌ای است، یک سن تاریخی هم دارد و حاصل آن، انباشت میراث‌هایی است که از گذشتگان به او رسیده‌ و در ضمیر ناخودآگاه او، تجمیع و پنهان شده‌.
چند نکته تاریخی را بررسی کنیم، که هرچند من و شما، در سن شناسنامه‌ای‌مان، با آن مواجه نشدیم، اما گذشتگان درک کرده‌اند و به ما به ارث رسیده‌.

ایران باستان : در برخی منابع تاریخی آمده که ایرانیان باستان، اهل نوشتن نبودند، زبان گفتاری‌شان اوستایی بود، ولی خط نوشتاری نداشتند.
حکیم ابوالقاسم فردوسی این باور را به شکل نسبتاً مفصلی در شاهنامه منعکس کرده: بر اساس روایت فردوسی، طهمورث (تهمورس) برای اولین بار، نوشتن را از دیوان آموخت. او وقتی بر گروه دیوان، غلبه می‌کند، و آن‌ها را در بند می‌کشد، آن‌ها به او گفتند: ما را مکُش تا تو را هنری نو بیاموزیم که به کارَت آید. تهمورس در ازای آموزش خط، آن‌ها را آزاد ساخت و آن دیوان، نوشتنِ نزدیک به سی زبان چون رومی و پارسی و چینی و پهلوی را به او آموزش دادند.

سده اخیر : حسن رشدیه نخستین مؤسس مدارس جدید بوده. معروف است در زمانی که در شهر قم مدرسه دخترانه وجود نداشت او خود، سر دو دخترش را می‌تراشید و با لباس پسرانه به مدرسه می‌فرستاد تا باسواد شوند. وصیت کرده بود که: «مرا در محلی به خاک بسپارید که هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند تا بدین طریق روحم شاد گردد». (داستان تلاش‌های او برای برقراری مدارس مدرن در ایران، بسیار امیدبخش و درس آموز است.)

یک نسل قبل : یادم می‌آید مرحوم مادربزرگم، برایمان تعریف می‌کرد که پدرش به او و سایر خواهران اجازه درس خواندن در مکتب را نمی‌داد و می‌گفت: “دختر اگر نوشتن بداند، برای پسران نامه می‌نویسد!” برای همین هم تا جایی سواد آموخته بود که بتواند قرآن بخواند، فقط همین‌… دستخط نداشت.

روزگار معاصر: دوست داشتم این پاراگراف را اینطور می‌نوشتم که: “این سنت ناپسند، این روزها برچیده شده و دیگر اثری از آن نیست و انسان در روزگار علم و مدرنیته، طور دیگری می‌اندیشد و گونه‌ای دیگر می‌اندیشد” اما ….. ( رفرنس)

☑️⭕️تجویز راهبردی:
آن کسانی که با درس خواندن، اشتغال، ورزش کردن و دختران ما مخالفند و معتقدند که مردان می توانند در پارک ها قهقهه بزنند اما زنان حق شادی کردن ندارند. مردان می توانند تیم محبوب شان را تشویق کنند اما زنان اصلا چه کار دارند به ورزش! بخاطر بسپارند دختری که درس نمی خواند، ورزش نمی کند، شادی نمی کند، کار نمی کند و باید در پستوی خانه بماند تا خدای ناکرده ما مردان به گناه نیفتیم، نه زندگی را به تمام معنا تجربه می کند (محرومیت)، نه فرصت برابر با دیگران خواهد داشت (تبعیض)، نه می تواند از حق خود دفاع کند (ظلم) براحتی فریفته می شود (فریب) و می تواند در معرض سوء استفاده قرار گیرند ماجرای قاچاق دختران را به خاطر بیاورید. این نگاه شما منجر می شود که نیمی از ما، پاره تن های ما، نیمی از وجود ما در معرض محرومیت، ظلم، تبعیض، فساد و فریب قرار بگیرد.
آیا دلیلی داریم؟ کدام مذهب؟ کدام دین؟ چنین نگاهی را تایید می کند. به خانه خداوند نگاه کنید که مردان و زنان در کنار هم می آیند و می روند و می خوانند و تعالی می جویند.
دو پیشنهاد:
پنجاه درصد تلاشی که برای محدود کردن جامعه و به ویژه زنان می کنیم را بگذاریم برای تعمیق اصالت و شرافت و نجابت آدم ها به ویژه آقایان.
اگر احیانا روش بالا جواب نداد، اشکالی ندارد به مدت یک ماه هر محدودیتی برای خانم ها در نظر گرفتید مساوی یا مشابه آن برای آقایان وضع کنید. نیک می دانم که حکم صددرصد یکسان در مورد خانم ها و آقایان نمی توان داشت اما می توان فکر کرد که یک ماه (فقط یک ماه) هر محدودیتی برای گروهی در نظر گرفته شد شبیه یا نزدیک به آن محدودیت برای دیگری در نظر گرفته شود. برای تقریب به ذهن؛ اگر می گویید که خانم ها باید در پستو بمانند. سه روز خانم ها در پستو بمانند که مردان خدای ناکرده به زحمت نیفتند و سه روز هم مردان در پستو بمانند که در معرض گناه قرار نگیرند. هفته ای یک روز هم همه در پستو بمانیم که اصلا کسی کسی را نبیند اینگونه کلا ریشه تمام مشکلات اخلاقی حل می شود. حتی اگر کارآمد هم نباشد دست کم می فهمیم که محروم کردن زنان از مدرسه و ورزشگاه و پارک و …. چه مزه ای دارد.
ایکاش می فهمیدیم محدود کردن غیرعقلایی زنان یعنی ترویج محرومیت، ظلم، تبعیض، فساد و فریب

@Dr_Lashkarbolouki
yek.link/Lashkarbolouki

  • facebook
  • googleplus
  • twitter
  • linkedin
  • linkedin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

CAPTCHA ImageChange Image