• صفحه خانگی
  • <
  • مقالات و تحلیل
  • <
  • خودآگاهی و اثرات مثبت آن در زندگی و روابط خانوادگی/دکتر سیدزمان شاه حسینی روانشناس و استاد دانشگاه

این روزها فقط آدمهای قدرتمند هستند که برروی ارزشمندی شخصیت خودشان سرمایه گذاری میکنند و به این موضوع فکر میکنند که این شخصیتی که برای خودشان تعریف کردن و ساختن اند چقدر میتواند در این جامعه ای که در حال زندگی کردن هستند ارزشمند باشد .
مهمترین چیزی که میتواند بر روی performance ،کارایی و یا بر روی حال دل همه ما بر اساس علم روانشناسی ،علوم اجتمایی و یا جامعه شنا سی تاثیر گذار باشد خود آگاهی است self awareness ما بر اساس خودآگاهی میتوانیم به این نکته توجه داشته باشیم که در درون ما چه میگذره و چه ویژگی شخصیتی داریم و اساسا شخصیت ما بر چه مبنایی پایه گذاری شده همچنین خودآگاهی میتواند مسیر زندگی ما را مشخص کند تا در آینده با توجه به شناختی که از خودمان داریم مشکلی برایمان به وجود نیاید .
ما براساس خود آگاهی میتوانیم سایه های شخصیتی خودمان را نیز شناسایی کنیم و از این سایه های شخصیتی فاصله بگیریم و از این فرصتی که برای ما پیش آمده نهایت استفاده را ببریم و بتوانیم نقاط قوت شخصیت خودمان را بیشتر رشد دهیم . با شناختی که از سایه های شخصیتی و یا تله های شخصیتی خودمان داریم میتوانیم به این نتیجه برسیم که از این به بعد زندگی راحت تری را برای خودمان فراهم کنیم و همچنین دغدغه های خودمان را نسبت به جامعه و همچنین دغدغه های اطرافیان مان را نسبت به خودمان کمتر کنیم .
خود آگاهی یک فرایند زمان بری است که با تمرین زیاد بدست می آید و می بایست حوصله بخرج داد تا به جمع بندی دقیق در مورد خودمان ، روحیه مان، توانایی های خودمان و احساسمان برسیم . با رسیدن به این مرحله از زندگی میبینیم که چقدر کیفیت زندگی ما متفاوت و بهتر از گذشته شده
خود آگاهی برای ما در زندگی روزمره یک نوع انتخاب و شناخت را نیز به همراه دارد .آگاهی از مسائل درونی ما میتواند برای ما در انتخاب ها تاثیر گذار تر باشد چرا که ما را در انتخابی که قرار است داشته باشیم راهنمایی میکند .
بایستی بیاییم به فرزندان مان یاد بدهیم انتخابهای که انجام میدهند آینده شان را میسازد .کما اینکه انتخاب ما هم آینده ما را ساخت.
به فرزندانمان یاد بدهیم که انتخاب درستی داشته باشند تا بعد ها این انتخاب باعث شود تا زندگی بهتری را برای خودشان رقم بزنند .
اگه ما به خودآگاهی که مدنظرمون است برسیم توی مسیر زندگیمون گرفتار تله ها و یا سایه های شخصیتی نمیشویم . زمانی که ما در زندگیمون تله های داشته باشیم به طبع دو جا از زندگیمون رو میزنه یکی توی روابط شخصی ما ، نامزدیمون ، ازدواجمان و کلا رابطه عاطفی ما و دیگری کار و شغلمان را . در واقع ما در هر دو این موارد آسیب پذیر میشویم. ما با خودآگاهی چرخه تولید آسیبی که در زندگی در اثر عدم آگاهی به واسطه تله ها ایجاد میشود را قطع میکنیم و یا اینکه حرکتش را کند میکنیم .
انواع مختلفی از خود آگاهی وجود داره مثل
۱-خودآگاهی فیزیکی:آگاهی از ظاهر و فنوتیپ خودش ۲-خودآگاهی اجتماعی: تصویری که هر فرد از جایگاه خودش در اجتماع دارد۳ –معنوی :تصویری که از اعتقادات و باورهای مذهبی داره ۴-خودتاریک یا سایه های شخصیتی ۴-خود آرمانی:همان چیزی که هر شخصی در آرزوی خودش دارد یا اینکه احساس میکندآ ن را باید داشته باشد ۵-خود واقعی : همان چیزی هست که هم اکنون در آن قرار داریم و شامل تمام نقاط مثبت و منفی زندگی من میشود

با خودآگاهی به یک سری از مسائل و موارد زندگی خودمان پی میبریم
مثلا من در خانواده ای رشد کردم که از یه سبک فرزند پروری خاصی تبعیت میکرد .
یا مثلا من پدری داشتم که یهک آدم تند خویی بوده و یا اینکه مادری داشتم منفعل و معمولا هم همیشه حرف پدرم به کرسی مینشست و یا اینکه مادرم همیشه سرم داد میزد و یا اینکه محبت بیش از اندازه ای به من داشت
یا اینکه در خوانواده ما مادر بزرگی هم بوده و با ما زندگی میکرده و یک مقدار هم وسواس داشت و همه باید رعایت حالش رو میکردند
یا اینکه من خواهر یا برادری داشتم که بخاطر بیماری که که داشت همه باید رعایت حالش رو میکردن که مبادا از این قضیه هم ناراحت بشه.
پس ما به واسطه خود آگاهی بستری که در آن زندگی کردیم و رشد کردیم را برای خودمان باز آفرینی میکنیم و از سبک زندگی در خانواده خودمان آگاه میشیم
مورد دیگر خلق و خوی خود ماست یعنی اینکه من در کودکی از بچه های بودم که همیشه با گریه و زاری و خودم رو به در و دیوار زدن به خواسته ام میرسیدم یا شاید همیشه نق میزدم و یا اینکه همیشه به بابام یا مامانم میچسبیدم که مرا این ور و اون ور ببرند . یا اینکه همیشه تو خودم بودم و به هیچکسی هم کار نداشتم و یه جورایی انگار کم رو بودم .
حالا ما از کجا متوجه خلق و خوی خودمان میشویم ؟ از آنجایی که الان که بزرگتر شده ایم خانواده در مهمونی ها و یا جمع خانوادگی روی صحبتشون اینطوریه که میگن تو از اول اخلاقت همین بوده .
حال باید به این نکته اشاره کنیم که از تلفیق خلق و خو و آن سبک زندگی خانواده و آن محیطی که در آن بزرگ شده ام چند مورد از موارد اساسی که به عنوان نیاز اولیه تلقی میشن مثل امنیت بنیادین ،خود ابراز گری ، عزت نفس ، تفریح ،داشتن محدودیت های سالم دچار نقصان میشود .
زمانی که این نیاز های اولیه آسیب ببیند حال به هر دلیلی که میتواند باشد ما مستعد درگیر شدن با سایه ها و یا تله های شخصیتی میشویم که با خود آگاهی از این موارد میتوانیم به خودمان کمک کنیم که شدت آسیبی که به ما وارد میشود کمتر از معمول باشد
خود آگاهی به ما کمک میکند که بدانیم در آن خانواده ای که رشد کردم و با آن خلق و خویی که داشتم کدام نیاز اولیه آسیب دیده .
آسیب دیدن هر کدام از این نیاز های اولیه باعث میشود که در درون خودمان احساس نا امنی داشته باشیم .مثلا گرفتار تله بی ارزشی و شکست شدیم . و میخواهم این نا امنی را در درون خودم برطرف کنم . اگر آگاهی نداشته باشم میروم و از روش جبران و حمله به دیگران استفاده میکنم . یعنی برای رفع این نا امنی میروم به شدت کار میکنم که دست آوردی داشته باشم تا به همه بگویم که نه تنها آدم بی ارزش نیستم بلکه آدم با ارزشی هستم . میروم به شدت درس میخوانم . با آدم هایی وارد رابطه میشوم که درکنار آنها بودن و رفت و آمد داشتن با آنها و یا عکس یادگاری گرفتن با آنها و در فضای مجازی گذاشتن برای خودم ارج و منزلتی را بدست بیاروم
مثالهای زیادی در این رابطه وجود دارد که میتوان به انها اشاره کرد

اگر میرویم درس میخوانیم که موفق شویم و پیشرفت کنیم عیبی ندارد اما اگر بدون آگاهی و برای رفع معایبی که در زندگی برای خودمان ساختیم به این اقدام تقابلی دست بزنیم مشکلات دو چندان میشود . خیلی ها هم هستند که برای بر طرف شدن حال بد خودشان و یا فرزندان خودشان و اینکه بعد ازدواج از این وضعیت نا بسامان خارج میشوند آنها را تشویق به ازدواج میکنند ونتیجه اش در واقع برعکس میشود . چرا که بر اساس شناخت خودشان تصمیم نگرفتند چرا که نسبت به مشکلات که درگیرش شده بودند آگاهی نداشتند
درنتیجه میشود گفت که از چاله ای بیرون آمدند و داخل چاه می افتند. باید به این نکته توجه داشته باشیم که این روش به صورت موقت باعث بهبودی حالشون میشود اما بعد از یک مدت کوتاه دوباره همون شرایط با شدت بیشتری برایشان تدائی میشود

اگه خودمان نسبت به درون خودمان آگاهی نداشته باشیم باعث میشود که آسیب پذیری ما در برابر دیگران هم افزایش پیدا بکند . آستانه تحمل خودمون را هم نمیدانیم و یا اینکه اگر هم این مشکل و بدانیم آستانه تحمل ما در برابر مشکلات و یا اجتماع بسیار پایین است
عدم خودآگاهی در زندگی باعث میشوده که انتخاب نادرستی را داشته باشیم و بنا براین به اهداف خودمان نرسیم .
با خود آگاهی ما به تمامی جنبه های منفی و مثبت جسمی و روانی خودمان دسترسی پیدا میکنیم . در صورت رسیدن به خود آگاهی افراد هم برای خودشان و هم دیگران احترام خاصی را قائل میشوند ، همچنین از تحقیر و سرزنش دیگران دست برمیدارند و نظر دیگران در مورد خودشان را هم با روی باز میپذیرند چرا که این نظر ها را در جهت پیشرفت خودش میبیند ..
چند نمونه از روشهایی که برای رسیدن به خودآگاهی میتوانیم استفاده کنیم
۱- قضاوت بیطرفانه ای نسبت کارهای خودمان داشته باشیم
۲- برای رسیدن به اهداف خودمان برای خودمان بیانیه ای بنویسیم
۳- اتفاقات روزانه خودمان رو بنویسیم .با این روش میتوانیم خطاهایی که در روز انجام میدهیم را برای خودمان شناسائی کنیم و هرچقدر در ثبت این موارد به جزئیات نگاه بیشتری داشته باشیم برسی مسائل به همان نسبت برای ما راحتتر خواهد بود
۴- خود بازنگری . در این روش سعی نمیکنیم خودمان را پرورش دهیم بلکه خودمان را از نگاه و زاویه دید دیگران مورد ارزیابی قرار میدهیم مثلا همکاران و مدیران از ما چه انتظاری دارند و یا خانواده و اطرافیان در روابط عاطفی چه انتظاری از ما دارند بنا براین به درک بهتری نسبت به خودمان میرسیم و به قولی میشود گفت به این نتیجه می رسیم که با خودمون چند چند هستیم

  • facebook
  • googleplus
  • twitter
  • linkedin
  • linkedin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

CAPTCHA ImageChange Image