محل تحصیلات من در تهران بوده و سن ۶ سالگی به مدرسه محمدی در خیابان ری محله امامزاده یحیی (ع) نزدیک مسجد قنبر علی خان ثبتنام کردم و در سن ۱۲ سالگی گواهینامه ششم ابتدایی را دریافت کردم و به علت مشکلات اقتصادی که برای پدرم در اثر باطل شدن کوپنهای قند و شکر پیش آمد و دچار خسارات سنگینی شد، به ناچار در عین حال که به ادامه تحصیل علاقه مند بودم وارد بازار کار شدم و ترک تحصیل نمودم تا بتوانم کمک اقتصادی به خانواده بنمایم.
ادامه تحصیلات من بعد از دستگیری و انتقال به زندان قصر انجام شد و در زندان موفق شدم دیپلم ریاضی بگیرم و زبان انگلیسی و عربی را بیاموزم .
من فعالیت تشکیلاتی و نظام یافته سیاسی – اجتماعیام را از آغاز کار و فعالیتهای هیئتهای موتلفه اسلامی شروع کردم، گرچه بعد از اینکه از مدرسه، ششم ابتدایی را گرفتیم، براساس ضرورتهایی که آن روز بود، وارد بازار کار شدیم و کارگری و کارمندی را شروع کردیم، اما از طریق عزیزان، بهخصوص آقای عسگراولادی با مسجد امینالدوله آشنایی پیدا کردیم. برادرانی از جمله مرحوم حاج شیخ محمد زاهد و آیتالله حقشناس، اداره این مسجد را بر عهده داشتند. مسجد امینالدوله، از مساجدی بود که در آن روز در منطقه بازار در زمینه مسائل سیاسی و اجتماعی، مسجدی فعال و با بینش روز بود. به یک تعبیر، من کار سیاسی – اجتماعی را از همان ایامی که وارد بازار شدیم و با محیط و فضای مسجد امینالدوله و برنامههای آموزشی و تفریحی در این مسجد آشنا شدیم، آغاز کردم، یعنی حدودا از سن ۱۳ – ۱۴ سالگی. از برنامههای آموزشی و ارتباطاتی که با افرادی همچون آقای عسگراولادی و حاج آقا شفیق بود، تاثیر گرفتم و فعالیت خود را آغاز کردم.
هم زمان با شروع فعالیت موتلفه و رحلت آقای بروجردی، بحث تقلید برای مجموعه ما مطرح بود. عزیزان همگی در این فکر بودند که با توجه به شرایط روز، در مورد مسائل شرعی به چه کسی مراجعه کنند. مشورتهایی با آقای حقشناس و افراد دیگر انجام شد. در آن مقطع، بین ارتحال حضرت آیتالله بروجردی تا پرچمداری حضرت امام، آیتالله حاج سید عبدالله شیرازی در نجف بود و در فرصتهای کوتاهی، مراجعاتی به ایشان میشد. تا اینکه به وسیله حضرت آیتالله حقشناس ارتباطات اولیه خدمت حضرت امام انجام شد و از آن زمان به بعد، همه برادران به امام(ره) مراجعه میکردند.
بعد از اینکه من از طریق آقای عسگراولادی و آقای شفیق با هیئتهای موتلفه آشنا شدم و هسته اصلی این هیئت شکل گرفت. سپس گروههای ده نفری تشکیل شد که لازم بود برای ارتباط میان گروهها، رابطی وجود داشته باشد. این رابطها در جلسات ده گانهای که برگزار میشد، پیوندهای لازم را ایجاد کردند. جزوات آموزشی که در حوزهها تهیه میشد با عنوان «انسان و سرنوشت» بود و علاوه بر این مقالاتی بود که حضرت آیتالله مصباح یزدی با عنوان «انقلاب تقوا» داشتند. گروه شورای روحانیت موتلفه که شهید بهشتی و شهید مطهری، مرحوم حاج شیخ احمد مولایی و آیتالله انواری و شهید باهنر، بودند، جزوات آموزشی از طریق این افراد تدریس میشد. مقالاتی از بیانات آیتالله مطهری و آیتالله
مصباح یزدی در حوزهها، تدریس میشد و گروهی به عنوان سخنران، جلسات را اداره می کردند و همین مباحث، جزو مباحث تنظیمی و آموزشی آنها بود.
بعد از اعدام حسنعلی منصور، برادران دستگیر شدند. آنها نتوانستند از طریق اعتراف این کار را انجام دهند، لکن از طریق شناسایی خانواده برادران، نفود کردند و آقای بخارایی، نیکنژاد، هرندی، حاج صادق امانی و آقای عراقی و دیگران را دستگیر کردند. بنده به خوزستان رفتم و بعدا طوری برنامهریزی شد که به عراق بروم، اما در آن شرایط احساس کردم حضورم در داخل واجبتر است. بنابراین از اهواز برگشتم و با یکی از برادران قراری گذاشتم ولی وقتی به فضای قرار رسیدم، متوجه شدم منطقه بسته است و به محل قرار نرفتم و مسیر خود را ادامه دادم. بنز شهربانی مرا دستگیر کرد و حکم حبس ابد برای من تثبیت شد. در واقع من آخرین نفری بودم که دستگیر شدم. مرا مسئول گروه انتقام نامیده بودند. نزدیک ۱۳ سال، آقای عسگراولادی، آقای امانی و آیتالله انواری و بنده در قبل از انقلاب در زندان بودیم. دادستان ارتش، گروه ما را گروه انتقام نامیده بود. نام گروه اعدام انقلابی را هم گذاشته بود گروه ترور و امثالهم.
این تقسیمبندیها را دادستان بر اساس آنچه که در پروندهها بود، انجام داده بود. البته برادران نهایت دقت را در حفظ اطلاعات کرده بودند. در گروه انتقام به عنوان متهم ردیف اول، اسم بنده را نوشته بودند و متهم ردیف دوم شهید عراقی بود!
بنده بعد از آزادی از زندان تشکیل خانواده داده و خداوند عزیز ۲ فرزند به من داده است.از ابتدای تشکیل کمیته امداد امام خمینی (ره) با حکم حضرت امام عضو شورای مرکزی کمیته امداد شدم و همچنین در قائم مقام سرپرست کمیته امداد امام(ره) معاون خودکفایی کمیته امداد، معاون پشتیبانی کمیته امداد، رئیس کمیته مرکزی توسعه صادرات در وزارت بازرگانی و از مؤسسین حزب مؤتلفه اسلامی، عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی، عضو ستاد کمیته استقبال، عضو هیئت علمی نمایندگان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران، عضو هیئت رئیسه اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران، عضو معتمدین امام و رهبری در اصناف و بازار، عضو هیئت امنا و هیئت مدیره صندوق قرضالحسنه تعاون صنفی و صندوق قرضالحسنه امداد امام (ره) هستم.