مشروح سخنان امروز مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در اردوی آموزشی و جریانشناسی سیاسی ‘فردای مستضعفین’ که به بررسی یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با حضور فعالان انجمن اسلامی دانشگاه شیراز در اردوگاه شهید آیتالله دستغیب شیراز برگزار شد، به شرح ذیل است:
-در عرصه مدیریت کشور قبل از احمدینژاد شاهد یک سکون بودیم و این سکون را دلیل رشد آفتهایی میدانیم؛ یعنی اینکه برخی بعد از انقلاب اسلامی مرتب سر کار هستند و دولتها تغییر میکند ولی این افراد همچنان در جایگاه خود هستند.
– این ماندگاری در رأس قدرت به تدریج موجب تسلط به قانون و مراتب اداری میشود و میتوانند قانون را دور بزنند. تصور نیروهای دلسوز انقلاب این بود که نیاز به چرخش قدرت در جامعه وجود دارد. یعنی دنبال این بودند تا رای را به کس دیگری بدهند تا چرخش قدرت به وجود بیاید.
-در دوره آقای هاشمی مدیران ثابت بودند و اگر هم تغییراتی رخ میداد جابهجایی وزرا بود و چرخش قدرت تلقی نمیشود.
-در دولت خاتمی هم سکانداری امور کشور به ویژه امور اقتصادی توسط عناصری بود که در دوره هاشمی هم همین نقش را ایفا میکردند.
-در پایان دولت خاتمی؛ جامعه و دلسوزان به جمع بندی رسیدند که باید یک برونسازی در نیروهای اداری کشور صورت بگیرد که این مطلب در سخنان رهبری هم بود و ایشان مردم را دعوت میکردند که به نیرویهای جوان رای بدهند.
-بر اساس این مطالبات جامعه؛ جامعه به طرف نیروی جوان رفت و جوانگرایی یک ارزش و راه حلی برای خروج از برخی آفات شد و از این جهت حائز اهمیت بود.
-احمدینژاد هم به عنوان یک نیروی جوان که تمایل جدی به حضور در صحنه سیاسی را از خودش نشان داده بود ولی تا آن زمان اقبالی نیافته بود؛ با توجه به این مطالبه و احساس نیاز در جامعه، به عنوان یک نیروی جوان همراهی خود را با اصول انقلاب بیش از بقیه نشان داد.
-ماندگاری در قدرت و دور شدن از آرمانهای انقلاب اسلامی از آفات دولتهای قبل بود و تلقی جامعه این بود که اگر به اصول برگردیم از این آفات دور میشویم.
-هر کس در آن مقطع نزدیکی بیشتری با آرمانها را از خود نشان میداد؛ میتوانست از این موج اجتماعی به نفع خودش استفاده کند که احمدینژاد این کار را کرده و آرای مردم را از آن خود کرد.
– برای این که جوانگرایی ناکام شود؛ تمام کسانی که بحثشان ماندن در قدرت بود؛ تلاش کردند برای اثبات غلط بودن ایده، و این که کشور باید توسط کسانی اداره شود که قبلا در قدرت بودهاند.
-به خاطر شرایط ویژهای که بود؛ رهبری وظیفه خود میدانستند که از دولت دفاع ویژهای کنند.چرا که مشکلات جدیدی بوجود آمده و برای ورد به جوانگرایی مقاومتهایی صورت میگرفت و رهبری باید از دولت حمایت میکردند. اما این به این معنا نیست که وقتی میخواهیم جوانگرایی کنیم؛ باید نیروهای مجرب را از صحنه دور کنیم؛ بلکه باید این دو را با هم پیوند بزنیم تا موجب پیشرفت جامعه شود.
-بر خلاف مشی رهبری؛ احمدینژاد شروع کرد که نیروهای دیگر از دایره انقلاب را حذف کامل کند؛ درحالی که خواسته مردم حذف آنها از دائره امور اجرایی بود. اما شروع کرد به کاری که مطالبه مردم هم خارج کردن آنها از دایره انقلاب شود.
-این مسائل را به ویژه در دوره دوم احمدی نژاد میتوانیم ببینیم در حالی که در دوره اول اطراف ایشان عناصری بودند که جلوی لغزشهایش را میگرفتند.حذف عناصر ارزنده یعنی کسانی که میتوانستند مشاوره به او بدهند و یا نظری غیر از نظرش بدهند و جایگزین کردن عناصری که در مقابل احمدینژاد نمیتوانستند حرفی بزنند؛ این مسائل را به دنبال داشت.
-هاشمی قطعا خطایی جدی مرتکب شد یعنی کار خود را در کشور فقط در مسیر اجرایی میبیند و کار فرهنگی و سیاسی او را اقناء نمیکند و قطعا در مسائل اجرایی صاحب نظرتر است و میخواهد در این عرصه تاثیرگزار باشد.
-این امر را در همه دوران حیات سیاسی آقای هاشمی میتوانیم ببینیم؛ و در جاهایی هم منجر به خود محوریهایی میشد که رهبری در مقاطع مختلف آن را کنترل کردهاند.
-هاشمی در دولت دوم احمدی نژاد شروع کرد که تقابلهایی جدی از خود نشان بدهد و اولین آن هم نامهای بود که ایشان به رهبری نوشت و مشکلاتی برای کشور ایجاد کرد. این ماجرا دشمن را متوجه این کرد که در بالاترین سطوح نظام شکاف وجود دارد و دشمن وقتی متوجه این امر شد شروع به سرمایهگذاری بر روی آن کرد. با وجود اینکه هاشمی مشکلات زیادی ایجاد کرد؛ رهبری تلاش کردند ایشان را در درون انقلاب حفظ کنند و بر خلاف تلاشهای رهبری، در مدیریت رهبری توسط احمدی نژاد اخلال شکل گرفت.
-احمدینژاد تظاهر به خوبی و ارزشمداری را در خود پررنگ کرد و از یک مقطعی تبلیغ خودش را کرد؛ به عنوان مثال در جریان فروش ماشین، البسه و غیره.
-سیدی ظهور نزدیک است را که احمدینژاد و مشایی تکثیر و توزیع کردند؛ بیان میکند که جایگاه رهبری و احمدینژاد هیچ برتری بر هم ندارد و در این راستا از اعتقادات اصیل مردم سوء استفاده شد.
-ما در مقاطعی که باید ایفای نقش میکردیم؛ این کار را نکردیم؛ به عنوان مثال زمانی که سی دی ظهور نزدیک است پخش شد؛ برخی از دوستان جبهه پایداری آن را تبلیغ کردند و آقای رسایی هم در روزنامهاش از آن تعریف کرده بود که من از او انتقاد کردم.
-اولین باری که من در مصاحبه با فارس مسئله توهمی شدن احمدی نژاد را مطرح کردم؛ دادستان تهران به عنوان مدعی العموم ار من شکایت کرد.
-بحث وزارت اطلاعات بحث مصلحی نبود؛ احمدی نژاد میخواست وزارت را بدون مسئول بگذارد که کارهایی انجام دهد و کسی نباشد که پاسخگو باشد. بسیاری از مشکلاتی که در دوره احمدینژاد رخ داد به دلیل این بود که کسی نبود که در برابر او بایستد.
-بعد از انتخابات ۸۸ رهبری به دنبال این بود که امور کشور سامان اولیه خود را پیدا کند تا شکافی که دشمن از آن سوء استفاده کرده بود؛ پر شود. رهبری تشخیص دادند که هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت نظام بماند و وقتی احمدی نژاد با حضور وی در مجمع مخالف است؛ یعنی در مدیریت رهبری اخلال میکند.
-بعد از سال ۸۸ نه احمدینژاد و نه مشایی کمترین برخوردی با جریان مقابل دولت نداشتند و این مسئله دوطرفه بود؛ شعارها به طرف رهبری رفت و دیگر احمدی نژاد مورد حمله آن جریان نبود.
نه تنها تقابل نبود بلکه یک سری مراوداتی هم شروع شد و در دولت دهم داد و ستدهایی بین احمدینژاد و هاشمی صورت گرفت و احمدینژاد در همان مسیری قرار گرفت که ما از قبل به آن انتقاد داشتیم.
-جریان اطراف احمدینژاد را زاییده آن خطر اصلی میدانم؛ آدمهای هاشمی در اطراف احمدینژاد قرار گرفتند، یعنی مسئله اصلی ما آن جریان است و رهبری هم که گفتند مسائل را اصلی و فرعی کنید همین منظور را داشتند. مثلا ملکزاده و رحیمی آدمهای رده دهم هاشمی بودند. فرمایش رهبری قابل فهم بود که مشایی مسئله اصلی ما نیست.
– دولت نهم وزرای ارزشمند و خدمات قابل توجهی داشت که نباید ار آن مغفول باشیم.
-مشایی در مسیر تبیین دیدگاههای امام نیست و خط دیگری را دنبال میکند؛ مشایی به تاریخ پیوست و دیگر کسی برای مشایی تره هم خورد نمیکند.
-رهبری مسائل را مدیریت میکنند و تلاشهای ایشان برای حفظ جایگاه هاشمی به معنای این نیست که همه مسائل هاشمی را قبول دارند.
-امروز با کمترین هزینه، احمدی نژاد را به تاریخ سپردیم و تدبیر رهبری کمترین هزینه را برای نظام داشت و این ماجرا تبدیل به بحران نشد. چرا که عزل احمدینژاد تبدیل به بحران میشد و طرفداران احمدینژاد تبدیل به خوارج میشدند.
نقل از نسیم